درمذمت گردوخاک کردن و کاغذبادبازی

گفتن یعنی به‌ظهور رساندن، یعنی دمیدن هویتی معنایی از مرتبۀ ذوق در ساختی واژه‌ای در مرتبۀ زبان. شنفتن یعنی فهم مفاهیم ذهنی از روی واژگان زبانی به‌امید دریافتن معانی ذوقی مقصود گوینده. واژگان تنها صورت‌های زبانی‌اند و مفاهیم نیز اعتباریاتی ذهنی. ارزش صورت‌های زبانی به دلالتشان به مفاهیم و ارزش مفاهیم به دلالتشان به حقائق است. مفاهیمی که تجلی‌ای از حقائق عالم وجود باشند، با هم مرتبطند، همانطور که مراتب مختلف وجود با هم مرتبطند. همین است که وقتی برخی مفاهیم را می‌دانیم، وقتی باز به آن‌ها رجوع می‌کنیم به مفاهیمی جدیدتری می‌رسیم که ما را ممکن است به حقیقتی دلالت کند که پیشتر متوجهش نبوده‌ایم.

هدف یافتن حقیقت است. برای همین به گفت‌وگو یا گفت‌وشنفت می‌نشینیم تا آن‌چه حضوراً یافته‌ایم یا در ذهن دانسته‌ایم را به دیگران برسانیم یا یافته‌ها و دانسته‌های دیگران را از آن‌ها بگیریم. حتی اگر یک حقیقت را یافته باشیم، تلقی‌های ذهنی‌مان وماً یکی نیست؛ هر کسی حقیقتی که یافته را با مفاهیم مختلفی در ذهن خود می‌آورد و با واژگان متفاوتی بیانش می‌کند. گفتن و شنفتن از این رو راهی است برای ملاقات با آن حقیقت از مجرای واژگان و مفاهیمی جدید، که می‌تواند منجر به شهود واضح‌تر حقیقت شود. مضاف آن که گفتن و شنفتن تمرینی برای ورزیده کردن ذهن و روشن‌تر شدن حقیقت درون گوینده نیز هست.

بافتار مفاهیم ذهنی ما فارغ از حقیقی یا غیرحقیقی بودن می‌تواند در محدودۀ دیدمان جور باشد؛ یعنی مانند همان ارتباط وثیقی که بین مفاهیم حقیقی می‌بینیم نیز در این بافتار ببینیم، مثلاً به اجتماع نقیضین برنخوریم یا چنین چیز‌هایی. در بافتار جور بی‌یافتن معنای پشت آن با رفتن به سمت مفاهیمی که می‌دانیم و سپس رفتن به سمت آن‌ها می‌توان مفاهیمِ جورِ جدید بافت یا به اصطلاح می‌توان «اندیشید»، اما به این نمی‌گویند آزادانه اندیشیدن؛ چرا که وجود دربند اعتباریاتی عاریتی خود آزادانه با حقائق حضوراً ملاقات نمی‌کند، هرچند که بتواند حاذقانه مفاهیمی را به هم ببافد. بافته‌ها بی یافته‌ها بادهوایند. بافته‌ها بی یافته‌ها بادهوایند. بافتن بی یافتن تعصب کور می‌آفریند. کسی که معنای پشت مفاهیم را درنیافته باشد یا نخواهد بیابد یا اساساً مفاهیمی که می‌داند پشتشتان معنایی نباشد که بخواهد بیابد، نه تاب شنفتن دارد نه جنبۀ گفتن؛ شاید تا حدی به صحبت دیگران گوش دهد یا تا حدی با بافتن مفاهیمی که می‌داند حرف براند، اما یک سوال بنیاد کافی‌ست تا با به لرزه انداختن بافتار بی‌یافتار اندیشه‌اش او را به لکنت یا سکوت یا پرخاش بیندازد. گفتن و شنفتن از این رو محک خوبی است تا عیار حقیقی فکرها آشکار شود.

صرف آزادی بیان و شنیده شدن نظرات مختلف کارساز نیست. سخن‌پراکندن و تکه‌پراندن گفت‌وشنفت نیست. از آن سو هر پرداختن به دوره و حلقه و غیره‌های اندیشه‌ای نیز کارساز نیست؛ به خصوص که ممکن است بافتاری مفهومی برای مخاطبینش بسازد بی‌آنکه آن‌ها را به یافتن یافتار معنایی حقیقی پشت آن بافتار مفهومی در وجودشان راهنمایی کرده باشد، این ذهن‌ها هم آزادانه نمی‌اندیشند و نخ کاغذباد اندیشه‌شان دست خودشان نیست و وجودشان آزادانه با حقائق نه ملاقات می‌کند نه می‌خواهد که ملاقات کند نه می‌تواند ملاقات کند، بلکه حبس در ذهنیاتی که مخلوق خودشان نیست می‌ماند؛ همین است که متزلند  و همین است که تاب شنفتن ندارند و برمی‌آشوبند. هرچند آزاد و متفاوت، هرچند آغشته به اندیشه، این آزاداندیشی نیست. همین دو ملاحظه برگزاری کرسی‌های آزاداندیشی را نیازمند ترتیب و آداب خاصی می‌کند.

با همین معیار، برنامه‌های شلوغ تکه‌پراکنی که با نام‌های تریبون آزاد، دیوار آزاد، کاغذچسبونکی‌رنگی آزاد، بوم آزاد، بنر آزاد و . را که بازسازی همان کامنت‌بازی فضای مجازی است، قضاوت کنید. من گعدۀ چند کم‌اطلاع که با مجال کافی برای گفتن و شنفتن، می‌گویند و می‌شنوند را از مناظره‌هایی که دو مطلع بی‌آن‌که مجال گفتن یا شنفتن به مخاطبین بدهند فضای جلسه را دوقطبی می‌کنند و به پرتاب کدها و تکه‌هایشان می‌پردازند نزدیک‌تر به آن کرسی‌های آزاداندیشی آرمانی و روبه‌حقیقت‌تر می‌دانم. همین‌طور آن طرحی را که شرکت‌کنندگانش را به گفت‌وگو باهم وادارد ولو آن که فقط یک اندیشۀ خاص در آن طرح مطرح شود را از انواع دوره‌ها، حلقه‌ها، مدرسه‌ها، جلسه‌ها و . که (حتی با ادعای فکر آزاد) یک یا چند نمایندۀ اندیشۀ مختلف را می‌آورند همان حرف‌های همیشگی کهنه را با ظاهری فلسفی پرتاب می‌کنند و ضمن جانب‌دارکردن مخاطبین سدی از بافته‌ها در مسیر یافتن برایشان می‌سازند، آزاداندیشانه‌تر و موثرتر و روبه‌جلوتر و حقیقی‌تر می‌بینم.

همین نشان می‌دهد طراحی جلسات واقعی فراگیر کرسی‌های آزاداندیشی می‌تواند چقدر سهل باشد و چقدر ممتنع است. آزاداندیشی یعنی آزادانه اندیشیدن، یعنی وانهادن دانسته‌های بی‌پشتوانه، یعنی رفتن به سمت یافتن بی‌واسطۀ حقائق. آزاداندیشی یک ت یا شعار نیست، یک رویه است و برای همین پیش از آن که لنگ متولی یا طراحی باشد، تربیت و تمرین می‌خواهد؛ هرچند این تمرین و تربیت در گفتن و شنفتن رخ می‌دهد و جلسات گفت‌وشنفت نیازمند طراحی است. برای همین کرسی‌های آزاداندیشی هم مسیرند هم مصیر و مسیر پروراندن آن از برگزار کردن آن می‌گذرد. خوب، از کجا شروع کنیم و چگونه آزاداندیشی بپراکنیم؟ پیش از آزاداندیشی‌پراکندن، خودمان درون خودمان چقدر آزادانه می‌اندیشیم؟ نکند ما نیز اندیشه‌مان -هرچند درست- نخ کاغذبادش دست دیگری باشد؟


مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
  • کلمات کلیدی منبع : مفاهیم ,همین ,شنفتن ,آزاداندیشی ,یعنی ,مفاهیمی ,کرسی‌های آزاداندیشی ,برای همین ,خودشان نیست ,یافته‌ها بادهوایند ,مفاهیم ذهنی
  • در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خرید و فروش سیگار الکتریکی Adam بهترین ها دانلود نمونه سوالات رایگان پته دوزی فنی حرفه ای Tv2Us تندخوان-روش صحیح مطالعه سرزمین مناره ها Nicole